پس وجود مسیح(ع) در میان سپاه امام(ع) به خاطر آن است که از نفوذ و قداست وی برای پیشرفت کار ولیعصر(عج) استفاده شود و طبیعی است که وقتی قدرت بزرگ دنیا به وسیلهی عیسیبن مریم(ع) ایمان به منجی بیاورد و از طرف دیگر قدرت اسلام به آن ضمیمه شود نهضت مقدس امام زمان(عج) با کمترین تلفات و خونریزی به نتیجهی مطلوب میرسد و نیز به راحتی میتوان جلوی آشوب آشوبگرانی چون دجال را گرفت تا صلح و آشتی زودتر به بار نشیند.
بشارت پیشینیان به هبوط مسیح(ع):
درکتابهای پیشینیان به نزول مسیح(ع) هم تصریح و هم اشاره شده است. به عنوان مثال، در آیین زرتشتی در کتابهای اوستا زند، جاماسبنامه و دیگر کتابهای آن دین دربارهی آخرالزمان و ظهور موعود(عج) مطالب بسیاری آمده است. در آیین هندوان و کتابهای آنان نیز سخن از نجاتدهنده و موعود آمده. همچنین در آیین بودایی مسئلهی انتظار مطرح است. پارهای از کتابها و مأخذها گفتهاند که در این آیین نیز انتظار و شخص مورد انتظار مطرح شده است.
توضیح بیشتر در این باره:
کتاب مقدس هندوها:
در کتاب «وشن جوک» نیز بشارت به ظهور امام زمان(عج) بدین صورت ذکر گردیده است: آخر دنیا به کسی برمیگردد که خدا را دوست میدارد و از بندگان خاص او باشد و نام او خجسته و فرخنده باشد. استاد محمدرضا حکیمی مینویسد: «در مجموع آثار مقدس یهودی، چهرهی سه موعود ترسیم شده است: ۱) حضرت عیسی(ع) ۲) حضرت محمد(ص) ۳) حضرت مهدی(عج)- با این حساب انتظار در یهودیت کیفیتی ویژه مییابد و چون این قوم به حضرت مسیح و حضرت محمد(ص) نگرویدند و هیچکدام را قبول نکردند، باید در برابر مسئلهی موعود و انتظار، بسیار حساس و نگران باشند و باید از این همه اشارهها به سادگی و غفلت نگذرند.
از نظر یهود و مسیحیت ظهور یک مصلح غیبی درآخرالزمان قطعی است و جالب آن که در میان همهی طایفههای یهود و همهی شاخههای مسیحیت این اعتقاد قطعی و مسلم است و در میان فرقههای مختلف یهود و نصاری در این مسئله اختلاف نیست. در آیین مسیحیت و کتابهای مقدس این مذهب نیز بشارتهای بیشتر و روشنتری دربارهی موعود آخرالزمان رسیده است، یکی از علل آن شاید نزدیکی ظهور مسیح با ظهور امام زمان است.
مکاشفهی یوحنا:
انجیل یوحنا میگوید: به او قدرت بخشیده است که داوری هم بکند، زیرا که پسر انسان است و از این تعجب مکنید چون ساعتی میآید که در آن جمیع کسانی که در قبرها میباشند آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد، هر که اعمال نیکو کرد، برای قیامت حیات، و هر که اعمال بد کرد، به جهت قیامت داوری…۳۳ ، آنان پسر انسان را خواهند دید که در میان ابرهای آسمان یا قدرت و شکوهی خیرهکننده میآید و او برگزیدگان خود را گرد هم خواهد آورد.
رسالهی پولس به رومیان:
دراین رساله آمده است: زیرا یقین میدانم که دردهای زمان حاضر نسبت به آن جلالی که در ما ظاهر خواهد شد هیچ است. … و آن که برای حکمرانی امتها مبعوث شود امید امتها بر وی خواهد بود.۳۴
پژوهشگراندیشمند و جستجوگر، آقایکاملسلیمان میفرماید:«جالب این است که درترجمهی عربی انجیل تعبیر «قائم» آمده است و تعبیر حکمرانی امتها و امید امتها جالب توجه است.»۳۵
علت و منشأ نزول مسیح(ع)، لطف بیپایان خداوند برای امت اسلام و امام زمان(عج) و محرومان جهان میباشد تا از شر دجال یهودی و پیروانش رهایی یابند. افزون بر شمشیر و قدرت زور بازو، وجود حجتهای الهی درمیان مردم، سرعتبخش امر اصلاح دنیاست به ویژه که مسیح مورد قبول یهودیان و نصرانیان به عنوان منتظر و در بین مسلمانان به عنوان حامی و یاور موعود منتظر، جایگاه خاص خودش را دارد و به طور کلی، فلسفهی نزول مسیح در روایتها تصریح شده و از باب نمونه میتوان به کشتن دجال و شکست صلیب و از بین بردن جزیه و حمایت بیچون و چرا از امام زمان(عج) اشاره نمود.
نزول مسیح:
امیرالمؤمنین(ع) در خطبهی البیان، که از خطبههای بلند آن حضرت است، نشانههای ظهور را بازگو فرمودهاند و در آن خطبه گفتهاند: «آن گاه مهدی(عج) به بیتالمقدس باز میگردد و چند روزی با مردم نماز میخواند. چون روز جمعه فرا رسد و نماز برپا گردد، عیسیبن مریم(ع) در آن ساعت از آسمان فرود آید. به هنگام نزول دو جامهی سرخ برتن دارد گو این که از سرش قطرات عرق چون روغن میچکد، او مردی زیبا، خوشاندام و شبیهترین مردم به ابراهیم(ع) است. به سوی مهدی(عج) میآید و با وی مصافحه میکند و به ایشان نوید پیروزی و نصرت میدهد،آن هنگام مهدی(عج) به او میفرماید: «ای روحا…! جلو بایست و با مردم نماز بخوان.» عیسی(ع) میگوید: «ای فرزند پیامبر خاتم(ص) نماز برای شما برپا گردیده است، آن گاه مسیح(ع) اذان میگوید و پشت سر امام زمان(عج) به نماز میایستد.»۳۶
حضرت مسیح(ع) پیش از قیام قیامت به دنیا باز میگردد و هیچ یهودی و غیریهودی روی زمین نمیماند جز آن که پیش از وفاتش به او ایمان میآورد و وی پُشت سر مهدی(عج) نماز میخواند. رسول خدا(ص) در توصیف عیسی(ع) فرمودهاند: «عیسیبن مریم(ع) در میان امت من داوری دادگر خواهد بود، کینه و دشمنی را از میان مردم برمیدارد و به اندازهای ثروت میریزد که دیگر کسی آن را نمیپذیرد، خشم و آزار از میان جنبدگان هم برطرف میشود و سرتاسر زمین چونان نقره نرم و انعطافپذیر میگردد.۳۷ محییالدین عربی دربارهی حضرت مهدی(عج) میگوید: همانا ختمکنندهی ولایت محمدی(ص)، مردی از شریفترین مردم عرب در اصل و نسب است که در زمان ما موجود است. اگر چه ختم ظاهری ولایت در اولیای غیرختمی از آن عیسی(ع) میباشد، ولی ولایت عیسی(ع) پایانیافته بهختم ولایت محمدی(ص) است. وارث ولایت محمدی(ص) همهی علوم را از روح رسولا…(ص) دریافت میکند؛ او ختمکنندهی ولایت خاصهی محمدی(ص)در مقام خاتمیت میباشد. پس وراثت او از نظر کمال در گستردگی، جامعیت و احاطه به علوم رسول خدا، و از نظر شباهت احوال و مقامات و اخلاق به آن حضرت کاملترین وراثتهاست.
سیمای مسیح(ع) در قرص خورشید و ماه:
برای اثبات این مطلب حدیث و سخنی از انجیل میآوریم: امام پنجم(ع)، شکافندهی دانش پیامبران(ع) ذیل آیهی شریفه؛ «اگر بخواهیم برای آنها نشانهای از آسمان میفرستیم، پس گردنهای آنها دربرابرش خاضع میشود»۳۸فرمود: به زودی خداوند این نشانه را خواهد فرستاد: «خورشید از موقع زوال تا وقت عصر در وسط آسمان خواهد ماند و همه متوجه این نشانه میشوند. آنگاه سیمای مردی را در خورشید میبینند. نام و نشان او را خواهند شناخت. این نشانهی پُرشکوه در عصر سفیانی خواهد بود و در آن هنگام سپاه سفیانی نابود خواهند شد و خود سفیانی هم به هلاکت خواهد رسید.۳۹ در انجیل نیز آمده است: «و فوراً بعد از مصیبت آن ایام، آفتاب تاریک گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ریزند و قوتهای افلاک متزلزل گردد، آنگاه عدالت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت همهی طایفهها سینهزنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال عظیم میآید.۴۰
بسترسازی فرود عیسی(ع):
اکثر قریب به اتفاق مردم جهان را مسلمانان، مسیحیان و یهودیان تشکیل میدهند. وقتی که موعود اینان مهدی(عج) و مسیح(ع) باشد و هر دو ظهور نمایند در حالی که مسیح(ع) به دنبال امام زمان(عج) در حرکت باشد و به عنوان وزیر و مددکار از او پشتیبانی کند، این خود فراهم کردن بهترین بستر برای پذیرش قائمآلمحمد(ص) میباشد، چنانکه از روایتهای اسلامی و عهد قدیم و جدید به خوبی استفاده میشود و بر همگان واضح و روشن است که قیام و نهضت مقدس مهدی(عج) جهانی است، ولی نه از نوع جهانی که بر اثر پیشرفت علم و تکنولوژی به وجود آید و نه از نوع آمریکاییاش که به وسیلهی صاحبان قدرت و سرمایه طراحی گردید، بلکه با ماهیتی ایدئولوژیک، دینی و ساخته شده از آموزههای دین اسلام که مجری آن امام زمان(عج) و ساختار اولیهاش را پیامبرخاتم(ص) از طرف خداوند ریخته است.
دربارهی فراهم آمدن زمینههای فرود حضرت عیسی(ع)، نکتههای دیگری نیز وجود دارد که در اینجا به بررسی آنها پرداخته میشود:
پدیدهی جهانی شدن:
این نوزاد قرن (پدیدهی جهانی) که از طرف سلطهجویان در رگ و پی جامعهی انسانی تزریق شده و چالشهایی هم به وجود آورده است. ذهن بسیاری از پژوهشگران عرصهی علم و سیاست و اقتصاد و فرهنگ را به خود مشغول ساخته، چرا که دارای سویههای مختلف ولی پیچیده میباشد و این پیچیدگی منحصر به فرد، اندیشمندان را از ارائهی تعریفی روشن ناتوان ساخته و تعریف آن را بسیار دشوار ساخته است. ظواهر امر، نشانگر آن است که این نظریه بشریت را نابود میسازد، چرا که باعث تسلط یافتن سلطهجویان و ابرقدرتها میشود. بنابراین، ملتهای محروم جهان سوم دچار مرگ تدریجی میشوند.
طرح دهکدهی جهانی در دنیای امروز، زمینهی مناسبی برای پذیرش حکومت جهانی مهدی موعود(عج) میباشد، چرا که مشکلات فرآیند طرح جهانی را در بر ندارد، برای این که انسانها از حقوق انسانی و دینی و اجتماعی بهرهمند میباشند و آسایش و آرامش فراگیر، همه را در برمیگیرد. افزون بر آن، در دولت کریمه جهانی حجتبنالحسن(عج)، مشکل اقتصادی وجود ندارد و از عوامل آشوبطلب، خبری نیست، چون پیشتر همهی نااهلان به کیفر عمل خویش رسیدهاند و اگر افرادی هم باشند حربهای برای ایجاد اختلاف و هرجومرج ندارند. اهل کتاب از یهود و نصاری به مسیح(ع) ایمان آوردهاند و حضرت عیسی(ع) خود وزیر و ناصر بقیها…(عج) میباشد.
پیشرفت خیرهکنندهی دانش و تکنولوژی:
با وجود پیشرفت خیرهکننده در علم و گسترشیافتهها که درک آن خارج از تصور است، هیچ یک ازاینها هنوز نتوانسته است به نیاز و خواست درونی و بیرونی انسان پاسخ کامل بدهد و این خود دلیل بر انتظار است، انتظار تا آمدن منجی و مصلح کل و انتظامدهنده به این نظم نوین بینظمی.
آیندهی جهان از دیدگاه برخی از اندیشمندان:
پایان تاریخ، زمانی است که انسان به شکلی نسبتا کامل از جامعهی انسانی دست یابد، در آن ژرفترین و بنیادیترین نیازهای بشری برآورده شود. بشر امروزه به جایی رسیده است که نمیتواند دنیایی به کلی متفاوت از جهان کنونی را تصور کند، چرا که هیچ نشانهای از امکان بهبودی بنیادی نظم جاری وجود ندارد. هنگامی که مردم هویت خود را بر مبنای قومیت و مذهب تعریف میکنند در روابط خود و افراد وابسته به مذاهب یا قومیتهای دیگر، احتمالاً «ما» را در مقابل «دیگران» میبیند… مهمتر از همه این که تلاشهای غرب برای ترویج ارزشهای خود، یعنی دموکراسی و لیبرالیسم، به عنوان ارزشهای جهانی و حفظ برتری نظامی و پیشبرد منافع اقتصادیاش، واکنش تلافیجویانهی تمدنهای دیگر را برمیانگیزد.
برخورد تمدنها در دوسطح صورت میگیرد: درسطح خُرد، گروههای نزدیک به هم درامتداد خطوط گُسل میان تمدنها، غالباً با توسل به خشونت برای کنترل خاک و مهار یکدیگر به نزاع میپردازند. در سطح کلان، دولتهای وابسته به تمدنهای مختلف، برای کسب قدرت نسبی نظامی و اقتصادی، با هم به رقابت برمیخیزند، برای کنترل نهادهای بینالمللی و طرفهای ثالث دست به مبارزه میزنند و براساس رقابت، ارزشهای خاص سیاسی و مذهبی خویش را ترویج میکنند.
نظرات شما عزیزان: